بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

یادداشت شماره 3

امروز مصادف با اول محرم است و در حالی که اکثر بچه های سالن 6 و 7 به خانه رفته اند اما من چون نوبت اضافه کاری ام بود ماندم و حالا آمده ام کمی مطلب بنویسم.

طی یکماه اخیر ، سربازی رفتن سهیل میرزازاده مهمترین اتفاق بوده که چند سالی به حقیقت پیوستنش طول کشید، اما بالاخره اتفاق افتاد. روال کاری تغییری نکرده و ما فعالیت ها را مثل گذشته اجرا میکنیم و کارکرد خوب یکماه اخیر نشانه ای از عدم کم کاری های احتمالی است.

امروز کارکرد ماهیانه پرسنل نیز به حسابشان واریز شده که همچون همیشه معترضینی هم دارد، که البته اگر کمی منطقی فکر کنند .... بگذریم ! ((لر ها یه ضرب المثل دارن که میگه: بَل دَرِه دیزی بَستَ بوآ ))

خلاصه که خیلی دوست داشتم توی این وبلاگ فعال تر باشم و طوری پیش برود که هر کدام از پرسنل سالن های 6 و 7 از شرکت پاکمن دارای یک شخصیت حاضر در دنیای اینترنت باشند و با زدن نام هر کدامشان در جستجو گرها  چیزی یافت شود! البته دیر هم نشده. یه روز این کار رو میکنم پس تابعد...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد