بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

عکس روز

این تصویر مربوط به نمای انتهای سالن 7 می باشد:


http://s3.picofile.com/file/7622040856/CIMG1756.jpg


این تصویر مربوط به نمای ابتدای سالن 6 می باشد:


http://s3.picofile.com/file/7622043438/CIMG1754.jpg


این تصویر هم که، همون جوری که معلومه مربوط به سه دستگاه 30 تن بخار می باشد که متاسفانه الارقم آماده شدن به نمایشگاه اصفهان ارسال نشد:


http://s2.picofile.com/file/7622047739/CIMG1760.jpg

با کلیک روی لینک هر عکس می توانید آنرا در نمای تمام صفحه مشاهده کنید.

یادداشت شماره 16

امروز بخاطر حضور 6 نفر مجبور شدم خودم هم تا ساعت 21 سر کار بمانم در حالی که نمایشگاه ساعت های پایانی خود را در امروز طی می کند. هنوز فرصت نشده سر بزنم ،شاید روز آخر رفتم!

اوضاع کار پس از تحویل پروژه های نمایشگاه آرام شده و روند کاملاً معمولی را می گذرانیم.

حرف خاصی برای گفتن نیست....

راستی مهندس محمدی فوق لیسانس در دانشگاه آزاد خمینی شهر قبول شده اما میگوید نمیروم از طرفی سهیل اسرار دارد که او را بفرستد، هر چند زمان ثبت نام هم گذشته!

شنیدم یک همکار جدید که آدم مهمی هم ظاهراً هست قراره به جمع ما اضافه شود هر چند راوی اطلاعات بیشتری در اختیارم نگذاشت اما با شرایطی که پیش آمده هیچ چیز بعید نیست.

امروز بازدید کننده داشتیم که حدس میزنم از طرف نیروی هوایی بودند یعنی ...

ای بابا چرا هر چی فکر میکنم چیزی واسه نوشتن پیدا نمیکنم....

یادداشت شماره 15

امروز جمعه مصادف با28 صفر است. قرار بود به کار بروم و در بارگیری پروژه های نمایشگاه همکاری کنم که دیشب آقای مهندس روشن ضمیر زنگ زد و گفت که امروز رو به کار میره و من هفته آینده هر دو روز تعطیلی رو برم که البته دقیقاً مصادف باروزهای قبل از امتحاناتم میشه اما به قولی از این ستون تا اون ستون فرجه!

البته با سهیل هم هماهنگ کردم و بعد از تایید او در خانه ماندم و مشغول درس خواندن جهت امتحاناتم هستم...(بجز حالا که زنگ تفریحه)

میخواستم قبل از بر هم زدن چیدمان سالن 6 و 7 چند تا عکس بگیرم واسه وبلاگ که نشد.

از دوشنبه هم نمایشگاه اصفهان شروع میشه و اگر شد سعی میکنم پوشش بهتری به اتفاقات آن در این وبلاگ بدهم

خب تا روزی دیگر و خاطراتی قشنگتر...


یادداشت شماره 14

روز سه شنبه است و تنها 10 روز دیگر تا زمان تحویل پروژه های نمایشگاه مانده اما از نظر کاری مقدار زیادی از فعالیت ها باقی مانده! اضافه کاری پرسنل هم به مقدار چشمگیری کاهش یافته و همه اینها عواملی می شود برای نگرانی!

روشن ضمیر دیروز نبود، امروز هم پهلوانی رفته دانشگاه و از طرفی هم سهیل رفته پادگان و ...

روز نسبتاً آرامی بود، این روزها حساسیت برای رعایت ورود و خروج پرسنل زیاد شده و من سعی می کنم رسیدگی بیشتری به این موضوع داشته باشم تا مشکل ساز نشود

اوضاع تناژ کاری سالن 7 خیلی بد است در عوض تناژ خروجی از کارخانه کمی تکان خورده  و کمی امید را در ما زنده می کند.

چند وقتی هست که عکس جدیدی نگذاشته ام و گاهی که دوربین را می آورم یادم می رود،

خب به امید روزی دیگر...


یادداشت شماره 13

روز آخر هفته است و پس از بارانی که از دیروز بصورت ناپیوسته می بارید،آفتاب خوبی در سطح زمین پراکنده شده

آقا سهیل از دیروز به کارخانه برگشت و در اولین اقدام جلسه ای با پرسنل سالن 6 گذاشت و اکثر وقتش را آنجا بود و به سال 7 کمتر سر زد. در حال حاضر هم در حال صحبت با ناصر محمدی  است در مورد مشکلات اخیر که با مهندس روشن ضمیر داشته!( شده ایم مثل نوجوانی که دارد استخوان میترکاند برای بزرگتر شدن،استخوانهای بزرگ خب زورشان بیشتر است...! خلاصه به قول یارو بهش میگن درد رشد!!! که بعضی ها جدیداً گرفتن)


می گویند آسمان پاکمن این روزها آفتابی نیست چون ابر بزرگی روزهای صنعت و اقتصاد ایران را شبیه دم دمای غروب دلگیر کرده! امیدوارم روزهای روشن باز هم برگردند تا دیگر مجبور نباشیم کلماتی از جنس یاَس و نا امیدی بر زبان آورده و غصه را به پستوی تنهایی مردان فولادی شرکت پاکمن بفرستیم.


خدایا...

آن خواهم که هیچ نخواهم

                                       آمین


یادداشت شماره 12

امروز آقا سهیل بعد از دو هفته ای به شرکت آمد و خوشبختانه از روال موجود ناراضی نبود بجر مواردی در سالن 6 که به نظم و نظافت سالن برمی گشت و البته کمی هم کم بودن راندمان کار ها بر اساس نمودار های تهیه شده!

مهندس روشن ضمیر امروز را مرخصی بود و من هم غیبت روز چهارشنبه ام را با امضای سهیل به مرخصی تبدیل کردم تا مشکلی پیش نیاید.

اضافه کاری های امروز کلاً تا ساعت 19 بیشتر نیست و به نوعی من بخاطر مسایل دانشگاهم خوشحال هستم که بتوانم به امتحاناتم برسم...

تا تحویل دیگهای نمایشگاه 21 روز باقی مانده و از فردا روزشمار آن هم در سالن 6 نصب خواهد شد و به نظر مشکلی هم در تکمیل آنها وجود نخواهد داشت.

راستی پاداشی های آبانماه را هنوز به حساب نریخته اند و قرار است این کار فردا صورت گیرد، مثل همیشه فردا سرم شلوغ است برای پاسخ دادن به بچه هایی که معترض به مقدار دریافتی شان هستند.

راستی تناژ نهایی سالن 7 بد نشد و...

دوست دارم در مورد دیگر سالن ها هم توضیح بدهم اما گاهی حوصله نوشتن ندارم

فعلا به عنوان تنها سرپرست حاضر در ساعت اضافه کاری برای سالن های 6 و 7 هستم پس بروم و به پرسنل سر بزنم