بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

یادداشت شماره 17

ساعت نزدیک 10 شب است و قرار بود در مورد مسئله ای مرتبط با شرکت کمی فکر کنم اما نتوانستم تمرکز لازم رو بدست بیاورم و حتی خاطرات سه سالگی ام رو که هیچ کس یادش نمیمونه به یاد آوردم اما ....

خلاصه نشد که نشد.مدتی است بخاطر کم شدن کار، مشغول کارهای جانبی شده ایم که در راه پیشبرد اهداف برنامه ریزی درسالن ها می باشد. کمی برکارهای من افزوده اما همین که به نتیجه مطلوب و مورد دلخواه مدیر سالن نمی رسد نگران کننده است. راستی قراردادهای  پرسنل در این ماه محدود ترشدند و حتی زمزمه جدا شدن یکی دو نفر را هم ایجاد کرد که نتیجه اش تا سه روز آینده مشخص خواهد شد.

هر چند این روزها دغدغه اجرای کارهای داخل سالن را ندارم و خودم را درگیر نمیکنم اما بیشتر از گذشته احساس خستگی و کسالت میکنم.

به امید روزهای بهتر وخاطره انگیزتر.....

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:32 ق.ظ

سلام
چرا وبلاگت را بروز نمیکنی ؟
مطالبت برام جالبه

sada شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ب.ظ

من هم دوستی دارم که در شرکت شما؛ البته در تهران کار می‌کرد ولی الآن دیگه با این شرکت همکاری نمی‌کنه. حالا نمی‌دونم چرا ...
الان رفته ترکیه برا یه شرکت نمیدونم خودش میگه تاسیساتی کار میکنه ولی بر خلاف نظر خودش، به نظر من میتونست تو شرکت شما موفق تر باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد