بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

یادداشت شماره 13

روز آخر هفته است و پس از بارانی که از دیروز بصورت ناپیوسته می بارید،آفتاب خوبی در سطح زمین پراکنده شده

آقا سهیل از دیروز به کارخانه برگشت و در اولین اقدام جلسه ای با پرسنل سالن 6 گذاشت و اکثر وقتش را آنجا بود و به سال 7 کمتر سر زد. در حال حاضر هم در حال صحبت با ناصر محمدی  است در مورد مشکلات اخیر که با مهندس روشن ضمیر داشته!( شده ایم مثل نوجوانی که دارد استخوان میترکاند برای بزرگتر شدن،استخوانهای بزرگ خب زورشان بیشتر است...! خلاصه به قول یارو بهش میگن درد رشد!!! که بعضی ها جدیداً گرفتن)


می گویند آسمان پاکمن این روزها آفتابی نیست چون ابر بزرگی روزهای صنعت و اقتصاد ایران را شبیه دم دمای غروب دلگیر کرده! امیدوارم روزهای روشن باز هم برگردند تا دیگر مجبور نباشیم کلماتی از جنس یاَس و نا امیدی بر زبان آورده و غصه را به پستوی تنهایی مردان فولادی شرکت پاکمن بفرستیم.


خدایا...

آن خواهم که هیچ نخواهم

                                       آمین


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد