بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

یادداشت شماره 4

امروز مصادف با دهم محرم می باشد .در فرصتی که امروز در خانه داشتم مشغول ایجاد تغییرات در قالب وبلاگ شدم که ضمن راه اندازی بخش های جدید، قسمتهایی را هم بخاطر اطلاعات ناکافی در مورد کدهای قالب، از بین بردم و اگه میبینید مطلب قبلی حدود 100 مرتبه بازدید داشته 90تای آن حاصل روش آزمون و خطای من بوده. بگذریم دقایقی قبل  سهیل میرزازاده تلفنی با من تماس گرفت و گفت که فردا در شرکت خواهد بود و فردا روز پرکاری خواهد بود و برنامه ریزی های ماه اخیر پایه گذاری خواهد شد.راستی من آخر هفته امتحان میان ترم دارم و برخلاف وقت کافی که داشتم مطالعه لازم را انجام ندادم.

خب  من برم به مسایل عقیدتی خودم برسم آخه مسجد روبروی خونه دارند نزری میدن! امروزم که روز آخره خلاصه که حیفه دیگه...!!!

نیمه شعبان 1391

امروز پنجشنبه مصادف با نیمه شعبان است و در حالی که قرار بود به کار بروم بخاطر خستگی زیاد نتوانستم اینکار را انجام بدهم و حالا در خانه مشغول به نوشتن هستم .طی هفته اخیر بخاطر نبودن مهندس روستایی و در روز آخر نبودن مهندس پهلوانی، کمی فشار کار روی من زیاد بود اما به هر حال هفته پر فشاری هم از نظر کاری نبود...

طی مطلب قبلی تا حالا اتفاقات خاصی نیفتاده و همه چیز مثل همیشه است، مهندس محمدی برگشته و خرداد ماه هم با به نتیجه رسیدن اهداف کاریمان به پایان رسید،

قراره همین یکی دو روزه در مورد سیستم محاسبات واحد تاسیسات سالن 7 که توسط نوریک زادوریان اجرا میشود تغییراتی ایجاد کنم و باید کمی به بهتر شدن روال کاری آن فکر کنم.

خب خداحافظ من برم فکر کنم...!!!

یکم تیر ماه 1391

سلام

امروز پس از هفته ها بخاطر برگشتن مهندس محمدی کمی سرم خلوت بود البته منظورم اینه که با سالن کمتر کار داشتم و به کارهای خودم رسیدم که به تازگی نوشتن خاطرات در این وبلاگ هم شده یکی از اونا...

از امروز خانم مهندس بخشنده که از پرسنل دفتر فنی است بصورت پاره وقت با سالن ما همکاری خواهد کرد و من موظف شدم تا اطلاعات مورد نیاز ایشان را در اختیارشان بزارم. احتمالاً از فردا صبح ها در اختیار دو سالن 6 و 7 خواهد بود. راستی امروز آقا سهیل یکی دو تا جلسه با معاونانش داشت که با من در مورد پیشرفت برنامه های کوتاه و بلند مدت صحبت شد و قرار است نتیجه را اعلام کنم، با مهندس پهلوانی هم که حتماً در مورد خروجی ها و مسائل مربوطه بوده! جلسه بعدی با مهندس روستایی بود که اطلاعاتی در مورد آن در دست نیست هر چند حدس می زنم بی ارتباط با گفته های مهندس پهلوانی هم نیست!!!

قرار بود طبق برنامه ی خوم تا ساعت 21:15 اضافه کاری باشم اما بودن مهندس روستایی و محمدی باعث شد تصمیم بگیرم زودتر بروم و اگر محاسبات مربوط به تناژ نبود شاید ساعت 5 می رفتم اما حالا که اینجام...

کارهای سالن 7 به خوبی پیش میره و تناژ هم حتماً بالای 200 تن خواهد بود. از طرفی در سالن 6 وضعیت خروجی ها بد نیست و کارهای عمومی هم به خوبی اجرا میشود.

بگذریم... حرف واسه نوشتن زیاده، ولی اتفاقات همه شکل هم اند و میترسم نَشه اسمشون رو خاطره گذاشت ولی امیدوارم وقتی تقویم ها ورق خوردند و این نوشته ها بوی کهنگی گرفت بشه اسمشون رو خاطره گذاشت و خودم به نوشته هام نخندم!!!

تا بعد...

یادداشت شماره 3

امروز مصادف با اول محرم است و در حالی که اکثر بچه های سالن 6 و 7 به خانه رفته اند اما من چون نوبت اضافه کاری ام بود ماندم و حالا آمده ام کمی مطلب بنویسم.

طی یکماه اخیر ، سربازی رفتن سهیل میرزازاده مهمترین اتفاق بوده که چند سالی به حقیقت پیوستنش طول کشید، اما بالاخره اتفاق افتاد. روال کاری تغییری نکرده و ما فعالیت ها را مثل گذشته اجرا میکنیم و کارکرد خوب یکماه اخیر نشانه ای از عدم کم کاری های احتمالی است.

امروز کارکرد ماهیانه پرسنل نیز به حسابشان واریز شده که همچون همیشه معترضینی هم دارد، که البته اگر کمی منطقی فکر کنند .... بگذریم ! ((لر ها یه ضرب المثل دارن که میگه: بَل دَرِه دیزی بَستَ بوآ ))

خلاصه که خیلی دوست داشتم توی این وبلاگ فعال تر باشم و طوری پیش برود که هر کدام از پرسنل سالن های 6 و 7 از شرکت پاکمن دارای یک شخصیت حاضر در دنیای اینترنت باشند و با زدن نام هر کدامشان در جستجو گرها  چیزی یافت شود! البته دیر هم نشده. یه روز این کار رو میکنم پس تابعد...

 

یادداشت شماره 2

سلام

امروز پس از هفته ها بخاطر برگشتن مهندس محمدی کمی سرم خلوت بود البته منظورم اینه که با سالن کمتر کار داشتم و به کارهای خودم رسیدم که به تازگی نوشتن خاطرات در این وبلاگ هم شده یکی از اونا...

از امروز خانم مهندس بخشنده که از پرسنل دفتر فنی است بصورت پاره وقت با سالن ما همکاری خواهد کرد و من موظف شدم تا اطلاعات مورد نیاز ایشان را در اختیارشان بزارم. احتمالاً از فردا صبح ها در اختیار دو سالن 6 و 7 خواهد بود. راستی امروز آقا سهیل یکی دو تا جلسه با معاونانش داشت که با من در مورد پیشرفت برنامه های کوتاه و بلند مدت صحبت شد و قرار است نتیجه را اعلام کنم، با مهندس پهلوانی هم که حتماً در مورد خروجی ها و مسائل مربوطه بوده! جلسه بعدی با مهندس روستایی بود که اطلاعاتی در مورد آن در دست نیست هر چند حدس می زنم بی ارتباط با گفته های مهندس پهلوانی هم نیست!!!

قرار بود طبق برنامه ی خوم تا ساعت 21:15 اضافه کاری باشم اما بودن مهندس روستایی و محمدی باعث شد تصمیم بگیرم زودتر بروم و اگر محاسبات مربوط به تناژ نبود شاید ساعت 5 می رفتم اما حالا که اینجام...

کارهای سالن 7 به خوبی پیش میره و تناژ هم حتماً بالای 200 تن خواهد بود. از طرفی در سالن 6 وضعیت خروجی ها بد نیست و کارهای عمومی هم به خوبی اجرا میشود.

بگذریم... حرف واسه نوشتن زیاده، ولی اتفاقات همه شکل هم اند و میترسم نَشه اسمشون رو خاطره گذاشت ولی امیدوارم وقتی تقویم ها ورق خوردند و این نوشته ها بوی کهنگی گرفت بشه اسمشون رو خاطره گذاشت و خودم به نوشته هام نخندم!!!

تا بعد...

یادداشت شماره 1

منتظر دریافت لیست اضافه کاری بچه های سالن 7 بودم که یه کم وقت اضافه آوردم با خودم تصمیم گرفتم بعد از شش ماه شروع کنم به نوشتن.

امروز بخاطر اینکه آخرین روز کاری هفته است همیشه شلوغ و پر مشغله سپری میشه، چون باید برای دو روز تعطیلی برنامه ریزی کرد و سر و کله زدن با بچه ها انرژی آدمو میگیره...

میخوام یه کم از سالن و بچه های اون بگم تا اونایی که ما رو نمیشناسن اول یه دید کلی پیدا کنن بعد برن سراغ مطالبی که حتماً در ابتدا براشون هیچ جذابیتی نداره.

اینجا سالن 7 از شرکت بزرگ پاکمن واقع در اصفهان می باشد که دارای 30 پرسنل بوده و اصلی ترین محصولات شرکت در این قسمت تولید می شود. عمده ترین فعالیت این سالن جوشکاری بوده که به روش های مختلف همچون برق، توپودری،زیرپودری، CO2 و ... انجام می گیرد. در مطالب بعدی در مورد کلیه پرسنل اطلاعات کافی قرار میدم تا با شناخت کافی در مورد خاطراتمون حرف بزنیم پس تا بعد...

تولدی دیگر

این وبلاگ در آبان ماه 1390 شروع به کار نموده و در آینده ای نزدیک به عنوان دفتر خاطرات من و بچه های شرکت پاکمن فعالیت خود را ادامه خواهد داد...

پس تا آن روز....