بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

بچه های شرکت پاکمن

خاطراتی با کارکنان پاکمن

روز نگاشت 24

امروز دومین هفته ی کاری شرکت پاکمن در سالن جدید بود،کمی حال و هوای کار با دوره های قبلی تفاوت دارد. انگار خون تازه ای در رگ ها پاکمن جریان پیدا کرده، مهندس بیدآبادی در حال تحویل گرفتن کارخانه ی اصفهان به عنوان مدیریت است و هر روز بوی تغییرات جدیدی حس می شود.امیدورام روال مثبتی طی شود و اوضاع برای همه مناسب شود...

راستی برای بچه ی یکی از پرسنل سالن 7 مشکلی پیش اومده که جا داره براش دعا کنیم که زودتر سر حال و قبراق به کانون خانواده اش برگرده.آمین.

روزنگاشت 20

اولین روز از اولین ماه تابستان است. خرداد پر حادثه و پر شور  هم گذشت ،هر چند این شوق و تکاپو ها همگی مرتبط بوده با سیاست و ورزش ، سیاستی که اینبار حتی برای یک شب، برای مردم شادی آفرید و ورزشی که صعود به جام جهانی فوتبال، برای نمایش نام یک ملت را به همراه داشت.

چندی دیگر شرکت پاکمن هم در نمایشگاه ساختمان در تهران، قرار است نمایش اقتدار مردان آهنین خود را به رخ این صنعت بکشد و به همه بگوید اینجا ایران و این هنرِ دستِ مردان سخت کوش شرکت پاکمن اینبار نه فقط در اصفهان بلکه در کارخانه ای وسعت گرفته در چند بخش دیگر است که نوید روزهای پر امید آینده را زمزمه می کند.

و ...

و به امید روزهایی که صنعت کشورمان در جامی به وسعت همه ی جهان حاضر باشد ... 

آمین ...

روزنگاشت 19

ساعت 7 عصر است و من در حالی که باید مشغول درس خواندن برای امتحاناتم باشم اما آمده ام نوشته ای به یادگار بگذارم و بروم!

بالاخره مهندس رشادی نژاد به سالن 7 آمد و مهندس روشن ضمیر به سالن 1 منتقل شد. از طرفی برای رفتن کسی که ارتباط کاری مساعدی باهاش داشتم ناراحتم و از طرفی واسه اینکه اوضاع بهتری پیدا می کند خوشحال. خانم مهندس پهلوانی هم از کارهای اجرایی سالن 6 جدا شد و به کار تهیه مقاله و تحقیقات مربوطه مشغول شدند. شاید از بابت اینکه دیگر نیاز نیست واسط او با مهندس روستایی باشم و شرایط سخت ارتباطی آن دو را تحمل کنم خوب شده باشد! و البته برای خودش نیز همین طور

این تحولات ،مثل همیشه اول برای من کار مضاعف و سختی تولید می کند و در مرحله بعد باز هم همچنان .......

بگذریم امیدوارم روزی پشیمانی ایجاد نکند....

و امیدوارم زودتر مهندس رشادی بتواند کار را کاملاً از من تحویل بگیرد تا برسم به کارهای خودم که البته همگی مربوط به سالن های 6 و 7 بود...

فعلا هیچی عوض نشده بازم منم و خودم، مثل همیشه! حتی اون دوستی که میاد یه گاهی چهار تا فایل به قول یه نفر در حد ژاپن درست میکنه هم هیچ تغییر درست و حسابی ایجاد نکرده و فقط از دور کاراش قشنگ به نظر میاد .یه قانونی هست که میگه:

شهر از بالا زیباست

و آدمها از دور جذاب

فاصله مناسب رو رعایت کن تا همیشه زیبا ببینی


روز نگاشت 18

روزهای پایانی اردیبهشت ماه است. روزهای ملایم و سبکی از نظر کاری طی میشوند و همه چیز مثل قبل است و گفته ها حکایت از تغییراتی می دهند که از دو ماه قبل از عید صحبتشان مطرح بود همچنان قرار است کسی بیاد و کسی برود و....

طی ماههای اخیر مهندس روشن ضمیر دوباره دچار مشکلات زانو شده است و امروز نتوانست به کار بیاید.

در سال جدید تعداد پرسنل سالن 7 به 21 نفر کاهش پیدا کرده اند و من هنوز فرصت نکرده ام نام آنها را از لیست معرفی پرسنل سالن 7 حذف کنم و البته بخاطر برخی مسائل مثل قطع شدن اینترنت در شرکت، دسترسی و زمان کمتری برای آپدیت کردن وبلاگ داشته ام و طی هفته های اخیر هم امتحانتم شروع خواهند شد.امیدوارم بتوانم زمان بیشتری برای به روز کردن مطالب داشته باشم مخصوصاً حالا که تعداد زیادی از پرسنل از بازدیدکنندگان وبلاگ شده اند.

راستی تصمیم دارم بخشی را هم به همکارانی که بنا به دلایلی همکاریشان با شرکت قطع می شود قرار دهم تا خاطراتشان با یادآوری اسمشان مرور شود.

امید است با نظراتی که دوستان، همکاران و بازدیدکنندگان محترم ارسال می نمایند ، وبلاگ بچه های شرکت پاکمن به ایده آل خود برسد.

گالری تصاویر

این عکس دو هفته قبل و در زمان بارگیری سه دستگاه 30 تن گرفته شده و البته از صفحه گوگل پلاس سرپرستمون برداشتم!



http://s2.picofile.com/file/7649751505/20.jpg